مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

نوشته های بلاگ

بودن، یا نبودن، مساله‌این است

5 مرداد 1399 نوشته‌ها

در چالش این روزهای فضای مجازی، آدم‌ها به بازسازی فیلم‌ها و عکس‌هایی افتاده‌اند، که ناپیدایی دارد. گم شده‌ای که روزی معشوقی بوده با دندان‌های مرتب درخشان، دلبری با مژه‌های جارویی برگشته، پدری با رگ‌های برجسته‌ی دست‌ها یا مادری که چشم‌های خاکستری تشنه‌ای دارد.

نگاهی مدرن به کلمات اعجاب‌آمیز و دلهره‌آور شکسپیر که نوشته‌ بود: «بودن، یا نبودن، مساله‌این است.» و مساله‌ی این چالش، ساختن دوباره‌‌ی لحظه‌ای‌است که دیگر تکرار نمی‌شود. چرا که گور و تقدیر و جاده و فرودگاه و ترمینال و بی‌وفایی و چیزهایی دیگر، پاک‌کن است. حذف می‌کند؛ اما ردش را جا می‌گذارد.

مثل ماندگاری بخیه‌ی بعد از عمل. مثل اضطراب معلق در باندفرودگاه. مثل عطر ارزان کسی در لباس‌کنی استخری کلرزده؛ که پرتت می‌کند به کوچه‌ی‌ جنوب‌شهری آفتاب‌خورده‌ای در حوالی دهه‌ی لعنت‌گرفته‌ی شصت؛ به لیف‌فروش‌های دوره‌گرد، به شاش معتادها زیر شعارهای دیوار، به بوی کلم‌پلو از پنجره‌های کوتاه؛

به لحظه‌ی تلاقی شانه‌ی زیرچادرمانده‌ی دختری با گونه‌ی گل‌انداخته، صورت پرکک، چشم‌های سبز بی‌رحم با بازوی پسرکی که موهاش را با کتیرا خوابانده، پیراهن چهارخانه‌درشت قرضی پوشیده و ساعت‌ها منتظر بیرون آمدن دختر از خانه‌ و رسیدنش به گذری است که از دیوارهاش، شاخه‌های باریک شب‌بو بیرون ریخته.

چه کسی آنِ برخورد نرمه‌ی شانه را با سفتی ماهیچه‌ها ثبت کرده؟ چه کسی شنیده که دختر گفته آه؟ و چه کسی بعدها دستور نوشت که خانه‌ها باید عقب نشینی کنند، کوچه خیابان شود، شب‌بوها بخشکد و نطفه‌ی شورانگیز معاشقه‌های پس از آن، از خاطره‌ی جمعی آجرهای کهنه‌ی دیوارهای آبستن، زائل شود؟

می‌بینی؟ ما حتا برای بازگفتن از نداشته‌ها هم، فقیریم. باید عکسی را دوباره بسازیم که هیچ‌وقت برداشته نشده. از کوچه‌ای روایت کنیم که در نقشه‌ها نیست. و دلبری را به خاطر بیاوریم که نامش را نمی‌ دانیم. غریب نیست؟ شکسپیر می‌گوید «مساله‌‌ی اصلی این است» و هملت، نان کلماتش را در خون ما ترید می‌کند که «دیگر دم فرو بندیم، ای افیلیای مهربان! ای پری‌رو، در نیایش‌های خویش، گناهان مرا نیز به یاد آر.»

برچسب:
یک دیدگاه بنویسید