جوانتر که بودم، توی یاهو با دختری بالاشهری چت میکردم. اسمش نیکی بود و شرط کرده بود هرگز روی رابطه…
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
جوانتر که بودم، توی یاهو با دختری بالاشهری چت میکردم. اسمش نیکی بود و شرط کرده بود هرگز روی رابطه…
و من بارها رفتهام توي اتاق انتهايي و او را – كه با سري افتاده و دلي شكسته پشت در…
شاید سخت بشود توضیح داد اما برای من چیزی هیجان انگیزتر از این نبود که با جورابهای خیس از کفش…
همهی زندگی من، پر است از زمانهای از دست رفته. لبریز از خیال آغوش ابدی معشوقهایی که گمان می کردم…