ما بهش میگوییم پل انتقال. نقشش رفت و آمدهای زمانی است و می تواند اتفاقی باشد، بویی، حسی یا هر…
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
ما بهش میگوییم پل انتقال. نقشش رفت و آمدهای زمانی است و می تواند اتفاقی باشد، بویی، حسی یا هر…
هر کسی آن تصاویری که من دیدهام را میدید، دق میکرد. شاید هزار تا کفن هم پوسانده بود. استادم میگفت…
موعدمان ساعت نه بود؛ تقاطع ولیعصر. قرار بود طوری رفتار کنیم که انگار هیچ اتفاق بدی بینمان نیفتاده. وقتی آمد،…
يك جايي از سرطان، بيمار يكهو سالم ميشود. خوبِ خوب. فكر میكند همه چی تمام شده و دوباره برمیگردد پيش…