جوجهموجهی من مامان بزرگم همیشه دوست داشت تو را ببیند. هر وقت ما را میدید میپرسید جوجهموجهخبری نیست؟ میگفتم دنیا…
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
جوجهموجهی من مامان بزرگم همیشه دوست داشت تو را ببیند. هر وقت ما را میدید میپرسید جوجهموجهخبری نیست؟ میگفتم دنیا…
بسیار ساده و بسیار وحشتناک. همهی ما، قصههای زیادی دربارهی بچههایی شنیدهایم که مادرشان را از دست دادهاند. اما کمتر…
یاد میکنیم…. در این روزهای آخر سال، یاد میکنیم از آنها که لبخند ما را تاب نیاوردند. آنها که زخمهامان…
ایرادی ندارد… طبیعی است اگر روزهایی حوصله ندارید. حالتان خوش نیست. لبخند نمیزنید. حرفتان نمیآید. کلماتتان روی کاغذ نمینشیند یا…