ویزایش که آمد، برای دیدار آخر توی پارک ژوراسیک وعده کردیم. میانِ رباتهای بزرگی از دایناسورها که با فشاردادن دکمهای،…
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
ویزایش که آمد، برای دیدار آخر توی پارک ژوراسیک وعده کردیم. میانِ رباتهای بزرگی از دایناسورها که با فشاردادن دکمهای،…
دایناسوربودگی ویزایش که آمد، برای دیدار آخر توی پارک ژوراسیک وعده کردیم. میانِ رباتهای بزرگی از دایناسورها که با فشاردادن…
برای زهرا که قرار بود خواستگار بیاید، مامان به بابا گفت «برویم از سمساری، مبل کرایه کنیم.»