عسل عاشق جوکر است. یکبار با ما میبیند. یکبار خانهی مادربزرگش. و چندبار تکرارش را از شبکهای ماهواره که خودش…
عسل عاشق جوکر است. یکبار با ما میبیند. یکبار خانهی مادربزرگش. و چندبار تکرارش را از شبکهای ماهواره که خودش…
بابا که سرطان گرفت، ما پولی نداشتیم. دکترش تنها حاضر بود او را در بیمارستانی خصوصی عمل کند. گفت در…