من آدم سر دو راهی ماندن نیستم. انتخاب هایم همیشه مشخص است. مجبور شوم بین ماندن و رفتن، کوله ام…
من آدم سر دو راهی ماندن نیستم. انتخاب هایم همیشه مشخص است. مجبور شوم بین ماندن و رفتن، کوله ام…
آدم باید گاهی خودش را بمیراند. بنشیند بالای سر خودِ مرده اش. فاتحه بخواند و چند قطره ای اشک بریزد….
سر سفره مادر بزرگ، همه چیز پیدا می شد. سبزی، سالاد، ماست، ترشی، پیاز و فلفل. ولی دل ما بچه…
همانطور که فکر می کنم، قبلن هم توضیح داده ام، در حال حاضر خیلی گرفتارم. بیشتر روز را کار می…