کارت بازی
محمدرضا ته کارتبازها بود. انگشتهاش را طوری بههم میچسباند و به کف دستش قوس میداد، که وقتی روی کارتها میکوبید، نصف بیشترشان بلند میشد و طرف عکسدارش میافتاد روی زمین. همه کارتهای ماشینم را برده بود قبلا. همه هواپیماها و فوتبالیستها را هم. فان باستن. رودی فولر. لوتار ماتیوس. جفتمان عاشق کارت رودگولیت بودیم. رودگولیت افسانهای با موهای تابدار پخش در هوا. تنها کارتی که رویش مشما داشت و از دور برق میزد. آن روز، فقط ده کارتِ بیخود مانده بود دستم. گفتم «این ده تا رو میذارم، تو فقط یه رودگولیت بذار» گفت «باشه. اما اول من میزنما»
روی کارتها که کوبید، نصف بیشترش رفت هوا و معلق زد. دنیا برایم ایستاد. رودگولیت هم بلند شده بود که مثل واقعیتش سر بزند انگار. دور خودش چرخید و تاب برداشت و دوباره به پشت افتاد. رنگ محمدرضا پرید. من ماندم و رودگولیتِ دمر افتاده روی فرش. تیز کوبیدم کنار کارت، که هوا بخورد زیرش و بتابد. بردمش.
محمدرضا گفت «حالا من ده تا کارت میذارم، تو یه رودگولیت بذار.» گفتم «نچ. من دیگه بازی نمیکنم.» عصبانی شد. گفت «بده کارتمو.» ندادم. رفت و آقا تقی را آورد. آقا تقی گفت «بهش بده عمو. با هم بازی کنید.» گفتم «همه کارتامو برده آتقی. نمیدم» گوشم را پیچاند و گفت «به بابات که چقولیتو کردم، می فهمی.»
رودگولیت را زیر کش شلوارم قایم کردم. شب که بابامحسن آمد فوری صدام کرد که «آقا مرتضا.» هر وقت می گفت آقا یعنی دخلم آمده بود. فوری خودم همه ماجرا را براش تعریف کردم. گفتم «من همه کارت هامو باختم بابایی، همین یکیو بردم» گفت «بچه تربیت کردم واسه برد و باخت بازی کنه؟ بده ببینم.» رودگولیتِ عرق کردهء زیر کش شلوار را با فین فین دادم بهش. یک درکونی زد و گفت «دیگه نبینم بازیهای اینطوری کنیها.»
رودگولیت را برگرداندند به محمدرضا. من دیگر هیچ کارتی برای بازی نداشتم. توی اتاق، الکی با خودم تمرین میکردم. الکی کارتها را روی هم میچیدم، میزدم گوشه یکیشان که بلند شود و روی هوا برقصد. الکی میگفتم «این کارته آینه شد. از نو» آقاجون می گفت «برنده بودن درد داره بابا. کتک داره. بدبختی داره. دشمن میاره» میگفت «اما تهش که میدونی تو برندهای. نه؟» گفتم «آخه دیگه کسی باهام بازی نمیکنه آقاجون.» گفت «میترسن ازت. آخه تو مرتضای پودگولید بَری.» گفتم «رودگولیت آقاجون» دوتایی خندیدیم. بعد بهش کارت بازی الکی یاد دادم و رودگولیتش را بردم.
به مهدی یزدانی خرم.