ﺑﻌﻀﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ. ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ…
ﺑﻌﻀﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ. ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ…
شاید برایتان عجیب باشد، اما من به وجود زامبی ها اعتقاد عجیبی دارم. قبل از آن باید بگویم که زامبی،…
داستان “اشتباهی”، نوشته “مرتضا برزگر” در بخش داستان کوتاه بزرگسال هشتمین دوره داستان انقلاب برگزیده و تقدیر شد و لوح…
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﻧﻄﻨﺰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺎﻥ ﮐﺎﺷﺎﻥ. ﺻﺒﺢ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻄﻠﻮﻉ، ﺑﺎﺑﺎ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ…