مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:مرتضی_برزگر

8 آذر 1399 بچه‌بازها

یکی از بزرگ‌ترین هراس‌های کودکی‌ام، گیرافتادن در دام «بچه‌بازها» بود. پیرمردهایی با دندان‌های افتاده و چشم‌های درنده که مرتب اشاره…

1 آذر 1399 باطل شد

توی «اعترافات هولناک لاک‌پشت مرده»، صحنه‌ای نوشته بودم از جنازه‌ای در آمبولانس، که صاحب و آشنایی ندارد. غریب و تنها…

11 آبان 1399 به تو از دور سلام…

خدایا. گفته بودند از رگ گردن نزدیک‌تری به ما. اما، به تو از دور سلام. و بله؛ سلام آدمی بی‌طمع…

6 آبان 1399 حلزونی که اسمش گَری‌است

عسل شیفته‌ی باب اسفنجی است. گرچه قسمتی‌ را دوست‌تر دارد که باب، آلوده‌ی چالشی بی‌فایده می‌شود و فراموش می‌کند به…