بابا محسن عزیز دیروز که توی بهشت زهرا، سنگ قبرتان را میشستم، یاد مسجد رفتنهایمان افتاده بودم. یاد وقتیکه بعد…
بابا محسن عزیز دیروز که توی بهشت زهرا، سنگ قبرتان را میشستم، یاد مسجد رفتنهایمان افتاده بودم. یاد وقتیکه بعد…
با مامانبزرگ رفته بودم تو. داخل، پر از زنهای چادری بود که رو به دیوار شیشهای، گریه میکردند. آن طرف…
معروفترین دیالوگ فیلم «نجات سرباز رایان» آنجا شکل میگیرد که فرمانده میگوید «نترسین، برید جلو، خدا با ماست» و سرباز…
یک جایی از فیلم مادر علی حاتمی، مادر شروع میکند به وصیت درباره مراسم بعد از مرگش، میگوید«سر شام گریه…