مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

23 اردیبهشت 1396 به خودم بزن رفیق

موعدمان ساعت نه بود؛ تقاطع ولیعصر. قرار بود طوری رفتار کنیم که انگار هیچ اتفاق بدی بین‌مان نیفتاده. وقتی آمد،…

22 اردیبهشت 1396 اگر همه دنيا گفتند نمی‌توانيد، تلاش‌تان را بكنيد

يك جايي از سرطان، بيمار يك‌هو سالم مي‌شود. خوبِ خوب. فكر می‌كند همه چی‌ تمام شده و دوباره برمی‌گردد پيش…

12 اردیبهشت 1396 هیچ گهی نمی شی

در تمام این سال‌ها به آقای احمدی فکر کرده‌ام. یعنی آرزویم است جایی ببینمش. یک‌بار هم رفتم مدرسه سابقم. گفتند…

7 اردیبهشت 1396 بعد از شش ساعت رانندگی می‌خواهی چیکار کنی؟

اگر از بابای من می‌پرسیدی بعد از شش ساعت رانندگی می‌خواهی چیکار کنی؟ می‌گفت یک شبانه روز خواب. آقاجون می‌گفت…