مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

19 مرداد 1395 چند تا مرا دوست نداری؟

پرسیدم: «چند تا مرا دوست نداری؟» روی یک تکه از نیمرو، نمک پاشید. گفت: «چه سوال سختی.» گفتم: «به هر…

12 مرداد 1395 عطر کلمات

مامان پروانه کنج برگه‌ام نوشته بود: «خانم معلم، مرتضا نقطه‌های “پ” را کامل نمی‌گذارد.» بابا محسن، پایینش نوشته بود: «همش…

10 مرداد 1395 کوچکتر از سه

معلم ریاضی گفت: «دو، همیشه از سه کوچکتر است.» گفت: «این معادله تا بی نهایتِ دنیا، صحیح است.» صحیح بود؟…

3 مرداد 1395 دكتر، با همراه حرف نمي زند

دكترِ مامان، همراه قبول نمي كند. با مريض درست حرف نمي زند. بداخلاق است. هر حرفي باهاش داشته باشي، بايد…