بابا محسن عزیز به عسل یاد دادهام که هر کجا اشتباهی کرد، معذرتخواهی کند. مثلن بعضی وقتها، موهای مامانش را…
بابا محسن عزیز به عسل یاد دادهام که هر کجا اشتباهی کرد، معذرتخواهی کند. مثلن بعضی وقتها، موهای مامانش را…
به همهی آنها که شبیه تو هستند، محتاجم. به آنها، که برای بوسیدنشان باید خم شد یا گذاشت، خودشان را…
جنازه را که توی قبر میگذارند، باید یک نفر مَحْرم برود آن تو، دست بگذارد روی دوش راست و چپ…
برای زهرا که قرار بود خواستگار بیاید، مامان به بابا گفت «برویم از سمساری، مبل کرایه کنیم.» گفت «زشت است…