معاون مدرسه گفته بود هر چیزی که شما را در مدرسه اذیت میکند، بنویسید. من، سر برگه آرزوها فهمیده بودم…
معاون مدرسه گفته بود هر چیزی که شما را در مدرسه اذیت میکند، بنویسید. من، سر برگه آرزوها فهمیده بودم…
آن اول که نمیدانستم لپهایش گُلی است، کاپشن قهوهای روشن میپوشد و چند تار موی ریز و شکسته از زیر…
و سالهاست که به تصویر زن، در دوره قاجار با لبخندی کج، نگاه میشود. به عکس زنهایی که سبیل براق…
بابا محسن عزیز دیروز که توی بهشت زهرا، سنگ قبرتان را میشستم، یاد مسجد رفتنهایمان افتاده بودم. یاد وقتیکه بعد…