نوشته بود «امیدوارم تو نیز عشقی این چنین بیابی. عشقی که همهکاره و قدرتمند است. عشقی که به تو حس…
نوشته بود «امیدوارم تو نیز عشقی این چنین بیابی. عشقی که همهکاره و قدرتمند است. عشقی که به تو حس…
همه چیز قرار است شما را به خاطر من بیاورد، مامان پروانه. حتی همین خرمای ساده افطار که روی…
عسل عاشق جوکر است. یکبار با ما میبیند. یکبار خانهی مادربزرگش. و چندبار تکرارش را از شبکهای ماهواره که خودش…
بابا که سرطان گرفت، ما پولی نداشتیم. دکترش تنها حاضر بود او را در بیمارستانی خصوصی عمل کند. گفت در…