مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:مرتضی_برزگر

9 مرداد 1403 پرنده و پراکنده‌ی کسی

نوشته بودم آدم باید گاهی خودش را بمیراند. وقت مواجهه بود. پس، خودم را به قبر عمیقی دفن کردم و…

4 بهمن 1402 پدر آسمانی ما

بابا محسن عزیز عسل که از خواب بیدار می‌شود، یواشکی گوشی الهه را برمی‌دارد؛ سلام صبح بخیر می‌فرستد و تهش…

20 آذر 1402 اُ غیر آخر

بابا می‌گفت گشت‌های کمیته‌ی اول انقلاب همیشه دنبال مورد بود. تعریف‌شان از مورد، دختروپسر نامحرم بود. کافی بود مورد مشکوکی…

30 مهر 1402 خانه‌ی آزادی

مامان پروانه عزیز، عسل دندانه‌ی سین را درست نمی‌گذارد و این ارث من است؛ وقتی هفت‌ساله بودم، شما هنوز زنده…