مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

19 آذر 1394 زمستون، فصل خوبی نیست برای رفتن

ماشین را جلوی کلانتریِ نزدیک میدان دربند، پارک کردم. گفتم: «بالا که نمی‌خوایم بریم. حداقل بیا از اینجا تا دم…

18 آذر 1394 آهنگ پیشواز

دو سال و خورده ایست که آهنگ پیشواز گوشی ام را یک آهنگ شاد و قری گذاشته ام. برخلاف آن…

17 آذر 1394 “تا”ی دوست داشتن

توی همه دوستت دارم ها، عاشقتم ها، می میرم برات ها، یک “تا”ی عجیبی وجود دارد که اتفاقا همین “تا”…

16 آذر 1394 مامان بزرگ

مامان بزرگ از آدم بی‌نماز خوشش نمی آمد. سر سفره، می‌رفت تو جلد نکیر و منکر: «نمازاتون رو خوندین، سر…