مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

12 اسفند 1396 آدمی‌زاد پرنده است

مامان‌بزرگ می‌گفت آدمی‌زاد پرنده است. من، این حرف را تا دیشب نفهمیده بودم. عمه داشت می‌گفت می‌خواهم یک روز آنجایی…

10 اسفند 1396 آن وقت ها مدرسه علوی رفتن مد بود

آن وقت ها مدرسه علوی رفتن مد بود. با کلاسی بود. با هزار زور و امتحان و تست هوش و…

9 اسفند 1396 رستاخیزی هولناک

هنوز هم به گمانم، عمیق‌ترینِ قصه‌ها، داستان‌هایی است درباره رستاخیزی هولناک از اجساد متحرک. صحنه‌هایی از انسانِ بعد از مرگ…

8 اسفند 1396 ماها هر کدام قیمتی داشتیم

ماها هر کدام قیمتی داشتیم. نرخ کریم، بوق استادیومی بود. نرخ موسا، کمودور. نرخ من، پنج تشتک نوشابه. تابستان، هر…