جنازه را که توی قبر می گذارند، باید یک نفر مَحْرم برود آن تو، دست بگذارد روی دوش راست و…
جنازه را که توی قبر می گذارند، باید یک نفر مَحْرم برود آن تو، دست بگذارد روی دوش راست و…
راننده میانسال اسنپ، مرا آقای عزیز صدا میکند و اجازه میخواهد تا تلفن کوچکی بزند. از پشت گوشی، زنی جیغ…
آنروز را، هیچ یادم نمیرود که داشتیم از کاشان بر میگشتیم تهران. بابا، پشت فرمان تاکسی نارنجیاش یله داده بود…
اسمش هدیه بود یا مهدیه؛ یا هر اسم دخترانه دیگری که توش «ه» ی دو چشم داشت. موضوع حداقل برای…