با من نایستادهاید پشت در اتاق عمل. پراید دست دومتان را زیر قیمت نفروختهاید برای جور کردن پول شیمیدرمانی. آمپولهای…
با من نایستادهاید پشت در اتاق عمل. پراید دست دومتان را زیر قیمت نفروختهاید برای جور کردن پول شیمیدرمانی. آمپولهای…
پرسیده بودی چرا رهایت نمیکنم؟ من آن موقع ذرهای جذاب نبودم و هیچ صدای خوشی نداشتم و حتا اندکی دلبری…
از میان پیامهای رسیده، یکیاش برای خانمی است به نام «سین»، که معشوقش، معشوق بیوفای زیبایش، نوشتههای من را میخواند،…
در برلین شرقی، پدرها و مادرها فرزندانشان را یواشکی روی دست میگرفتند تا پدربزرگها و مادربزرگهایشان، از آن طرف دیوار،…