مردم شیراز
حالا که فضای مجازی پر است از تصاویر دهشتآور سیلابهای تند گلآلود، ماشینهای واژگون مچالهی بههمکوفته و فیلمهایی که در آن، آب همهی ما را میبرد با صدای گریهی کودکان غوطهور؛
حالا که تمام استوریها روشهای زنده ماندن در سیل را میآموزند و گرفتن ۱۱۲ را با موبایل بدون سیمکارت و هشدارهای هواشناسی و زمینشناسی؛
حالا که متنهای کوبنده با ترکیب مسئول و خائن و خارج و نوروز و ایران لایک میخورد، لایک آدمهای غمگین و عصبانی و ترسیده؛
من، از محضر همهی قضات، دادستانها، اعضای هیات منصفه و متهمها؛ که ماییم، برای لحظهای، هر چند کوتاه، تقاضای تنفس میکنم.
و میخواهم در این لحظات کم، از قاب دلبرانهای بگویم از مردمان شیراز که همهی شان عصای موسا را داشتهاند انگار. و آنچه ما در میان آن تصاویر غمگین میبینیم حضور پیامبرانی است که منزل و آرام رایگان میدهند با غذا و مهربانی به هر آن کس که راهی برای رفتن و گذشتن و آمدن ندارد.
سیل، خواهد نشست روزی. غم، شسته خواهد شد از صورت مردمان من. خورشید به نهایت گرمی خواهد تابید بر این خاک نمزده. و مهربانی است که میماند، همانطور که همیشه…
این چند کلمه، برای سپاس از مردمانی است که حافظ و سعدی و شوریده و کوروش بر بستر آنها به آسودگی خفتهاند. آنانی که از خروش موجهای ترساننده، شراب ناب ساختهاند و از شهر روی آب، میکدهای.
و سلام خدا بر زیبایی مردم شیراز و برکاته…