مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

نوشته های بلاگ

الهی آمین

3 تیر 1395 نوشته‌ها

آقای محترمی پیام داده که همسرش همه نوشته های من را برایش فوروارد می کند، اما دریغ از یک کلمه حرف زدن با او. دریغ از شنیدنش، فهمیدنش، دوست داشتنش. گفته که دوست دارد همسرش بیشتر از این ها درکش کند و رابطه شان از فوروارد به سکرت چت برگردد. دختری پیام داده که شیفته و دیوانه یک آدم ِ خاصِ خوشگل شده. پرسیده که چطور می تواند یک متن خوب بنویسد و غیر مستقیم از علاقه اش بگوید. خواسته که راهنمایی اش کنم. آقای دیگری پیام داده که عشق همه این سال هایش، کانال تلگرام من را می خواند. گفته که دختر رویاها ترکش کرده و او آرزو دارد، برگردد. گفته اگر ممکن است متنی بنویسم که دلش به رحم بیاید و بخواهد دوباره با او باشد. بانوی محترمی پیام داده که انقدر غمگین ننویس. گفته که هر وقت نوشته های من را می خواند گریه می کند، ولی بعدش سبک می شود و حس خوبی دارد. اما ترجیح می دهد که من انقدر غمگین ننویسم. با احترام.

عزیز دیگری پیام داده که مادرش بعد از عمل جراحی سختی که داشته افسردگی گرفته، تا مدت ها با کسی حرف نمی زده. تا اینکه یکی از متن های من را خوانده و دلش برای پسرک توی داستان ضعف کرده و گفته یک جوری می خواهد تا برایش مادری کند. پیرمردی یک شعر کوتاه پیام فرستاده برای کسی که او را بلاک کرده. آن فرد، یک دختر جوان نویسنده است. خواسته که پیام را برایش بفرستم چون دیده که یک بار پست دختر را لایک کرده ام. پیام های دیگری هم هست البته. لطف بعضی ها به قسمت های مختلف بدن ما ، فک و فامیل و هفت جد و آباد ما که بماند به وقتش. خواستم در این روزهای زیبا از همه زن ها بخواهم که خستگی شوهرهایشان را بفهمند. از مردها بخواهم که به همسرانشان بیشتر بگویند دوستت دارم. آن خانمی که ترک یار کرده برگردد لطفا. آن آقایی که محبوب است، غیر مستقیم دل به حُب دلدار بدهد.

از خدا می خواهم که هوای مامان ها را بیشتر داشته باشد. اگر خودش مامان داشت می گذاشت مریض شود؟ دلش می آمد؟ حالا من به روی خودم نمی آورم که مامان پروانه ام را برده پیش خودش. اما نباید مامان مهری مریض می شد. لطفا خوب شود. امیدوارم بعضی پیرمردها از نوشتن شعر عاشقانه برای دخترهای نوجوان دست بردارند. اگر نوشتند و بلاک شدند، دست از سر من بردارند. خدایا غم این قلم را بگیر. خودت شادش کن. الان که دارم این ها را می نویسم تو خیالم صدای شماها را می شنوم که با یک همهمه گنگ و هماهنگی می گویید الهی آمین. خدایا آدم های مهربان زندگی همه «الهی آمین» گویان را فزونی ده. و السلام علیکم و رحمه الله.

برچسب:
یک دیدگاه بنویسید