بیخ دیوارو
تنها جای پارکِ رستوران، کنار یک دیوار کاهگلی بود. همین که دنده عقب گرفتم، از پشت سرم، صدای خوشمزه پیرمردی را شنیدم که داد میزد «بیو. بیو. کون ماشینو رو بچسبون بیخ دیوارو.» و درست همین لحظه بود که عسل خندید. نه مثل همیشه که لبهای کوچکش را تا ته باز میکرد و لثههای صورتی نازنکش را نشانمان میداد. با صدا خندید و پشت بندش، دو تا آقوم مشتی کرد.
گفتم «فدای خندههات بابا جونم. به چی خندیدی؟» الهه گفت «به حرف این پیرمرده.» گفتم «آره بابا؟ مگه بیخ دیوارو خنده داره؟» دوباره غش کرد از خنده. گفتم «بدش این نخودو ببینم.» گرفتمش توی آغوشم. شروع کرد به حرف زدن. حرفِ حرف هم که نه. چند تا «آ» و «اُ»ی کوتاه و کشیده گفت و لبخند زد و چشمهاش را دزدید.
آن شب، شاید ما با همان چند هزار تومان انعام، برای پیرمردِ نگهبان ماشینها، تمام شدیم. اما او، با ما همه جا آمد. تمام جادهها، شهرها، رستورانها و استراحت گاهها. حتا توی حافظیه هم بود. عسل داشت گریه می کرد و ساکت نمیشد. اشکهاش راه افتاده بود روی گونههای گل انداختهاش. گفتم «بابا شما که انقدر دخمل خوبی هستی، خانوم باش. زشته. آقای حافظ میگه ببین چقدر بچشون نق نقوئه. اصلن می خوای برات شعر بخونم؟» هیچ گوش نمیکرد و سرش را به این طرف و آن طرف تکان میداد. گفتم «این ماشینو رو بچسبون بیخ دیوارو.»
یک لحظه مکث کرد و بعد غش غش خندید. با همان مژههای جارویی خیسش. خواست دوباره لب برچیند که گفتم «بیخ دیواروی من.» وقتی لبخند زد، بوسیدمش، سرش را گذاشتم روی شانه ام و چندباری آرام زدم پشتش. بعد به این فکر کردم که انگار قصد زیارت حافظِ جان بهانه بوده. بهانه خدا برای اینکه دیدار پیرمرد را قسمتمان کند.
آخرهای شب که داشتند حافظیه را می بستند، دور آرامگاه تقریبا خالی شده بود. با عسل رفتیم بالای سر حضرت. گفتم «ایکاش همه آدم ها کسیو داشته باشن، که بلدشون باشه. یا اگه بلدشون هم نبود، بتونه با یه حرف باربط یا بیربط، گریهشونو، خنده کنه. غمشونو، شادی.» گفتم «دعامون کن رفیق. دعا کن که همه آدما بهونه داشته باشن برای خندیدن.»
بعد توی گوش عسل، چند بیت شعر خواندم. داشت با تعجب نگاهم میکرد که گفتم «بیخ دیوارو.» یکهو جوری خندید که دل حضرتش هم از زیر خروارها خاک و از پس سالها نبودن، غنج رفت.
??
پی نوشت: «تنها» دوره تابستانی کارگاه «داستان کوتاه و بعضی چیزهای دیگر» مدرس: مرتضا برزگر. موسسه بهاران. تلفن: ۸۸۸۹۲۲۲۸ –
ظرفیت محدود و اولویت با دوستانیاست که زودتر ثبت نام کردهاند. لطفن به دوستانتان هم اطلاع بدهید.