مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

12 شهریور 1398 خدایا، غریب مرا از بدی‌ها دور کن

مامان پروانه‌ی عزیز‌ دیروز قصه‌ای خواندم درباره‌ی بایزید ، که سال‌ها دور می‌شود از خانه و آغوش و امن، و…

4 شهریور 1398 هیچ نوشدارویی شگفت‌انگیزتر از عشق نیست

برای ما مسافرهای زمان، که همیشه آماده‌ایم برای عبور از روزها، سال‌ها و قرن‌ها، تنها بهانه‌ها‌ی لعنتی کوچکی کافیست. عطر…

28 مرداد 1398 به هر كسي که رفته، بگوييد برگردد.

يكي از قشنگ ترين و در عين حال دلهره آورترين صحنه‌هاي غدير، آنجاست كه پيامبر فرمود به هر كسي که…

19 مرداد 1398 تنها حقیقت ممکن. بهای دوست داشتن

قبل‌تر، بوییدن عطری معلق در هوا، راندن در هزارپیچ جاده‌ی چالوس، دویدن به سمت آغوش گشاده‌ی معشوق، شنیدن دوستت دارم،…