مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کلاس_داستان

22 آبان 1397 دیر اومدی، نخواه زود برو

در من، یک خانم جلسه‌ای بداخلاق منبر می‌رود که همیشه دیر می‌رسم به جلسه‌اش. و بیشتر وقت‌ها درباره‌ی ‌دوست حرف…

19 آبان 1397 می‌میرم بدون تو

محمد صالح علا نوشته است محبوبم، من همه چیز را باور می‌کنم جز اینکه پاییز رد شود و روزگار بی‌تو…

15 آبان 1397 استکان کمر باریک

دستت را داده بودی به من که گرمش کنم. دست‌ همیشه سردت را. باران زده بود و بیراهه‌ی سنگی دربند،…

30 مهر 1397 چرا ما را به حال خود رها نمی‌کنید

با من نایستاده‌اید پشت در اتاق عمل. پراید دست دوم‌تان را زیر قیمت نفروخته‌اید برای جور کردن پول شیمی‌درمانی. آمپول‌های…