همه ما، دچار ناتمامی هستیم. همه مایی که دلبرمان را بزک کرده دیدیم، با لبخندی پهن، در لباس عروس، با…
همه ما، دچار ناتمامی هستیم. همه مایی که دلبرمان را بزک کرده دیدیم، با لبخندی پهن، در لباس عروس، با…
ما بهش میگوییم پل انتقال. نقشش رفت و آمدهای زمانی است و می تواند اتفاقی باشد، بویی، حسی یا هر…
هر کسی آن تصاویری که من دیدهام را میدید، دق میکرد. شاید هزار تا کفن هم پوسانده بود. استادم میگفت…
موعدمان ساعت نه بود؛ تقاطع ولیعصر. قرار بود طوری رفتار کنیم که انگار هیچ اتفاق بدی بینمان نیفتاده. وقتی آمد،…