خواب آلودهم. فقط جملهی اول نوشتهی مهدی را میخوانم: مهرجویی را کشتند. فکر میکنم یعنی انقدر دقش دادند که مرد….
عسل با تخممرغها حرف میزند. دیروز پرسید «ما هم میتونیم روی تخممرغ بشینیم؟» گفتم «ما سنگینیم بابا، میشکنه.» گفت «آخه…
در خبرها آمده مردی جسد تکهتکهشده زنش را داخل چمدان گذاشته، از مشهد به تهران آمده و خودش را به…