با اینکه به حمام عمومی #زنانه محرم بودم؛ با اینکه مامان بزرگ معتقد بود هنوز شاشم کف نکرده؛ و با…
با اینکه به حمام عمومی #زنانه محرم بودم؛ با اینکه مامان بزرگ معتقد بود هنوز شاشم کف نکرده؛ و با…
اگر بخاطر بیاوری در گیمآوترونز، مرد درشتاندامی بود که فقط یک کلمه را تکرار میکرد: هودور. هودور. آخرهای قصه فهمیدیم…
از بایزید پرسیدند «چندسالهای.» گفت «چهار.» گفتند «چگونه؟» گفت «هفتاد سال در حجابم و چهارسال است او را میبینم.» و…
هر آدمی قصهای دارد. قصهای که صبحها، با خودش به کوچه و خیابان و جاده می کشد، ظهرها؛ عشق، حسادت…