مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:نویسنده

16 بهمن 1395 کوبلن

بابا که کلید انداخت توی در و سوت همیشگی‌اش را زد، پریدم توی بغلش و گفتم «همش بیست.» کارنامه کلاس…

10 بهمن 1395 یادداشت های یک دیوانه

بابا محسن، بدترین آدم برای مشورت کردن بود. هر کاری می‌خواستی بکنی، سه ساعت در مورد عواقبش حرف می‌زد. مثلن…

4 بهمن 1395 پلاسکو

ما امیدوار بودیم به خوب شدن بابا. گفتیم عملش می‌کنند و غده‌های سرطانی را در می آورند. وسط های جراحی،…

1 بهمن 1395 ما خودمان را ديديم كه ريخت

اصل موضوع اينست: ما خودمان را ديديم كه ريخت. خودمان را كه قرن ها سوخته بوديم زير آتش فراق ها،…