مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

برچسب:کارگاه_داستان

22 خرداد 1397 ای علمای ایران. من احساس خطر می‌کنم

می‌گویند وقتی کلاغی می‌میرد، بقیه کلاغ‌ها دنبال علت مردنش می‌گردند که مبادا دیگری، به همان مرگ دچار شود. کلاغ‌ها یاد…

2 خرداد 1397 همه ما کشته کلماتیم….

مدتی قبل، ماجرای پسر جوانی را شنیدم که در ماشینی پر از دود، خودکشی می‌کند. پسری که عاشق دختری بوده،…

24 اردیبهشت 1397 هیچ کس با مردن دیگری، نمرده

من همیشه به روز مردنم فکر می‌کنم که شش سال پیش بود. دوازده شب سی‌ام اردیبهشت. تو را برده بودم…

24 اردیبهشت 1397 خدا خر رو شناخت شاخش نداد

لات محل ما، شَل‌ْ بود؛ مادر زاد. یک پایش کوتاه‌تر بود و زانویش را نمی‌توانست خم کند. اما با همان…