مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

مرتضی برزگر

پدر، همسر و غمگین معاصر

داستان نویس

معلم داستان نویسی

مدیر آی‌تی و CRM

کارشناس تولید محتوا

بلاگ (المنتور)
1 مهر 1402 برنگشتن از سفر دسته‌جمعی

نیستم. هیچ کجا نیستم. از خودم هم رفته‌م. خواسته و نخواسته. در این مدت، روزهای زیادی را در ترس و…

27 شهریور 1401 دختران ما گندم‌اند

حالا یک شب است که مهسای عزیز ما را در خاکِ نرم و خیس‌خورده‌ای کاشته‌اند. چه شهریور غمگینی. گویی دستی…

15 مرداد 1401 چه کسی پرچم حسین را بالا نگه می‌دارد؟

حالا لابد باید از خون خدا می‌نوشتم. از پیرهن سیاهِ نویی که بابا دکمه‌هاش را برایم می‌بست. از بوی اسفند…

8 مرداد 1401 کاملا مخصوص

عسل دوست دارد کلمات را آنطوری ادا کند که خوشش می‌آید. مثلا به مربی‌اش می‌گوید خاله‌مینسا. می‌داند نامش، میناست و…