“تا”ی دوست داشتن
توی همه دوستت دارم ها، عاشقتم ها، می میرم برات ها، یک “تا”ی عجیبی وجود دارد که اتفاقا همین “تا” کیفیت رابطه را مشخص می کند و زمانش را. “تا”ی اینکه چقدر باب میلش رفتار کنی، چقدر خواسته هایش را عملی کنی، چقدر آدمی باشی که او فکرش را می کرده و حتی “تا”ی پول و خانه و ماشین و این ها. تقریبا همه آدم ها هم این “تا” را دارند.”تا”ی دوست داشتن.
برای بعضی ها این “تا” شبیه “تا”ی پارچه است. نهایتش روی پارچه رابطه خط می اندازد ولی اتو شدنی است. “عاشقتم را” “دوستت دارم” می کند ولی حتی با بوی عطرش قلب تند تند می تپد. برای بعضی دیگر “تا”ی رابطه ، مقواییست. کمر مقوا را می شکند، چروک های ریز رویش می اندازد ولی جداشدنش به این آسانی ها نیست. جدا هم بشود، رگ و ریشه باقی می گذارد. رگ و ریشه ای که درد دارد. اما، امان از “تا”های کاغذی؛ که هم تیز است و هم زود و با صدا برش می خورد. حواست نباشد دستت را هم می برد، دلت که….
ماها باید یاد بگیریم. یاد بگیریم که هر دوستت دارمی “تا” دارد. اینطوری زودتر از همیشه می فهمیم که پارچه، مقوا یا کاغذ رابطه مان کی “تا” می خورد. اینطوری بهتر می فهمیم که توی هر دوستت دارمی یک “میم” منیت مخفی است که اگر پیدا شود؛…. وای اگر پیدا شود….
.
.
.
پانویس:
1- چند شب پیش قصه عاشقانه ای شنیدم که “تا” نداشت. “دوستت دارم”ش میم منیت نداشت. همانقدر که دل آدم را خنک می کرد، حرص آدم را هم در می آورد. جایتان خالی.
2- توی یک سریالی، پلیس بازنشسته ای به یک کارآگاه خصوصی می گفت: انقدر هم روی دست نوشته های پلیس و مدارک صحنه جُرم، حساس نباش. آن ها را هم یک آدمی مثل تو جمع کرده. از دید خودش. همه نوشته های من هم همینطور است. بی هیچ تردیدی وحی منزل نیست و فقط از دید من است. دیدی که خیلی جاها اشتباه بوده و بعدا هم حتما یک جاهایی اشتباه است. خدا کند اشتباهاتم پارچه ای باشد نه کاغذی!