عسل با تخممرغها حرف میزند. دیروز پرسید «ما هم میتونیم روی تخممرغ بشینیم؟» گفتم «ما سنگینیم بابا، میشکنه.» گفت «آخه…
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
پدر، همسر و غمگین معاصر
داستان نویس
معلم داستان نویسی
مدیر آیتی و CRM
کارشناس تولید محتوا
عسل با تخممرغها حرف میزند. دیروز پرسید «ما هم میتونیم روی تخممرغ بشینیم؟» گفتم «ما سنگینیم بابا، میشکنه.» گفت «آخه…
در خبرها آمده مردی جسد تکهتکهشده زنش را داخل چمدان گذاشته، از مشهد به تهران آمده و خودش را به…
نیستم. هیچ کجا نیستم. از خودم هم رفتهم. خواسته و نخواسته. در این مدت، روزهای زیادی را در ترس و…